ابتدا بايد مشخص كنيم كه منظور ما از ابرداده چيست. تعريف رايج اين است كه ابرداده «دادههايي در باره دادهها» ميباشد. اين تعريف ساده است، اما به فهم اينكه ابرداده كاملاً درباره چيست چندان كمكي نميكند. آنچه كه متعاقباً خواهد آمد سادگي كمتري دارد، ولي درك ابرداده را براي ما ميسر ميسازد. اول اينكه، ابرداده همان اطلاعات مصنوع[3] است، بدين معنا كه ابرداده ابداع آدمي است و در طبيعت يافت نميشود. استفاده از طول و عرض جغرافيايي به منظور توصيف زمين و نقاط روي آن، مثالي مناسب از اطلاعات مصنوع ميباشد. گرچه امروزه كاملاً به ديدن نقشهها و منحنيهاي روي آن عادت كردهايم، اما يك سياره واقعي مسلماً فاقد خطوط پيراموني است؛ ولي ابداع طول و عرض جغرافيايي اين امكان را ميسر مينمايد تا درباره مكانهاي روي سياره بحث كنيم و بدون داشتن علائم راهنما در مناطق وسيع كنكاش نماييم.
اين نكته ما را به دومين ويژگي لازم ابرداده رهنمون ميسازد: ابرداده توسط افراد براي نيل به يک هدف يا يک عملکرد خاص ايجاد شده است. بنابراين نقشه يک سيستم مترو که به رانندگان داده ميشود، شامل رمزهاي رنگي مسيرها و نمادهايي است که بهمنظور راهنمايي آنان در مسيرهاي پرپيچ و خم و نقاط تردد مورد استفاده قرار ميگيرد. اين نقشه غالباً به ندرت نمايانگر مقياس واقعي و جغرافياي شهري است که داراي مترو بوده، اما کاملاً مفيد ميباشد، زيرا به جاي تاكيد بر دقت جغرافيايي، با محوريت متروگرايانه به مسئله ميپردازد. نقشه راههاي همان ناحيه، ازنظر جغرافيايي صحيحتر خواهد بود؛ اما چنانچه اين نقشه توسط يک هيئت گردشگري طراحي شده باشد، در آن هتلها، موزهها، نقاط ديدني، و امکانات پارکينگ برجستهنمايي خواهند شد. نقشه ناحيهاي که توسط باشگاه پيادهروي استفاده ميشود بر راهنماهاي طبيعي و ريختشناسي آن ناحيه تأکيد خواهد داشت. همان طور که فقط يك نوع نقشه واحد وجود ندارد که برطرفکننده همه نيازها باشد، هيچ نوع واحدي از ابرداده براي مدارک يا ديگر اشياي اطلاعاتي نيز وجود ندارد. دليلش هم اين است که اين خود شيء نيست که ابرداده را تعيين ميکند، بلکه نيازها و اهداف افرادي که آن را ايجاد ميكنند و آنهايي که از آن استفاده خواهند كرد تعيينكننده نوع ابرداده آن خواهد بود. بدون اينکه بيش از حد دشوارگويي كنيم، تنها كافي است بگوييم كه ابرداده، جهان نيست، بلکه نحوه نگاه ما به جهان در يک لحظه زماني با منظوري خاص است.
ابرداده همچنين غالباً همچون جانشيني[4] براي شيء واقعي است. در يك فهرست کتابخانهاي، مدخلها جانشيني براي کتب موجود در قفسهها ميباشند. در حاليکه براي کاربران کتابخانه، نگاه کردن به هر کتاب به منظور تعيين کتابي كه ميخواهند دشوار خواهد بود، اما دستكم اين است که کتاب به صورت فيزيکي خود در آنجا هست. در محيط رقومي، نقش جانشيني ابرداده، نقشي کليدي است، زيرا بسياري از منابع به راحتي قابل مرور نيستند و برخي ديگر حامل دادههاي روشن در باره خود نيستند. افزايش علاقه به ابرداده، قسمتي از تلاش در جهت سازماندهي جهان نسبتاً بينظم منابع رقومي، و فراهمآوري خدمات و دسترسي در مکاني است که قبلاً وجود نداشته. همچنين روشي براي تبادل دادهها بين ذخاير ناهمگن منابع، و براي تأمين امکان کاوش در انبارهاي رقومي است.
نظرات شما عزیزان:
هیوا 
ساعت19:15---23 مهر 1390
سلام خوبی آفرین سایت خیلی خوب و زیبایی داری.به سایت ما هم سری بزن
موفق باشی